کد مطلب:140207 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:198
گفتگوی عمر بن علی بن ابیطالب با امام مظلوم
از عمر بن علی بن ابیطالب علیه السلام روایت شده كه گفت:
چون امام مظلوم علیه السلام در مدینه بیعت با یزید را نپذیرفت خدمتش رفتم و آن حضرت را تنها یافتم عرض كردم: یا اباعبدالله جانم فدایت حضرت مجتبی علیه السلام از پدرم علی مرتضی صلوات الله علیه چنین نقل فرمود، پس مرا چنان گریه گرفت كه صدایم بلند شد و دیگر نتوانستم سخن بگویم.
حضرت مرا به سینه خویش گرفته و فرمود: تو را خبر داد كه مرا به درجه شهادت خواهند رساند؟
عرض كردم: از تو دور باد یابن رسول الله.
باز فرمود: بحق رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به قتل من اخبار فرمود؟
عرضه داشتم، بلی،ای كاش كه با یزید بیعت فرمائی.
حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام مرا خبر داد كه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
مرا و پدرم را به درجه شهادت خواهند رساند و تربت من با مرقد مطهر آن جناب نزدیك خواهد بود چنین می پنداری كه آن چه تو دانسته ای من ندانم؟ به
خدا سوگند كه من تن به خواری ندهم، بتول عذراء از آن چه ذریه طاهره او از فاسقان امت دیده اند نزد پدر بزرگوارش شكایت كرد و آنان كه اولاد بانوی دو سرا را آزار كرده اند داخل بهشت نشوند.
چون امام مظلوم علیه السلام در مدینه بیعت با یزید را نپذیرفت خدمتش رفتم و آن حضرت را تنها یافتم عرض كردم: یا اباعبدالله جانم فدایت حضرت مجتبی علیه السلام از پدرم علی مرتضی صلوات الله علیه چنین نقل فرمود، پس مرا چنان گریه گرفت كه صدایم بلند شد و دیگر نتوانستم سخن بگویم.
حضرت مرا به سینه خویش گرفته و فرمود: تو را خبر داد كه مرا به درجه شهادت خواهند رساند؟
عرض كردم: از تو دور باد یابن رسول الله.
باز فرمود: بحق رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم به قتل من اخبار فرمود؟
عرضه داشتم، بلی،ای كاش كه با یزید بیعت فرمائی.
حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام مرا خبر داد كه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
مرا و پدرم را به درجه شهادت خواهند رساند و تربت من با مرقد مطهر آن جناب نزدیك خواهد بود چنین می پنداری كه آن چه تو دانسته ای من ندانم؟ به
خدا سوگند كه من تن به خواری ندهم، بتول عذراء از آن چه ذریه طاهره او از فاسقان امت دیده اند نزد پدر بزرگوارش شكایت كرد و آنان كه اولاد بانوی دو سرا را آزار كرده اند داخل بهشت نشوند.